*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

♥ به نام خدای عزیزم ♥
*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

♥ به نام خدای عزیزم ♥

خبر بد...



کسیـ  چه میـداند امـــروز چگـونــه فرو ریختـم

از دیـــدن کســی کـه از دور فقط  لبـــاسشـ شبیــه تــو بــود




قلم نوشت:


سلام بچه ها خوبید؟یه خبر بد دارم،گوشیمو گم کـــــــــــــردم


دیروز با ملیکا پیاده از کتابخونه تا نزدیکیای خونه رو پیاده روی کردیم،از جیب پالتوم افتاده


دلم میخواد گریه کنم


دیشب انقدر گریه کردمgirl_cray2.gif آخه توش پر عکس بود اونم خـــــانوادگــــــی میترسم کسی پیدا کنه


بدبخـــــــــــــــــــــت میشم خدا کنه رمش سوخته باشه ایشــــــــالا


توش یه عالمه پیام داشتم،شماره های فاطمه تنها دوسای قدیمیم،آخه شماره هاشون رو حفظ نیستم


هرچی زنگ میزنم میگه خاموشه تا دیشب در دسترس نبود حالام خاموش شد آخه باتریش کم بود


من گوشیمو میخـــــــواااااام من این گوشیمو خیلی دوست داشتم با صد تا آیفون عوضش نمیکردم


سرم داره از درد میترکهgirl_cray.gif


بابام میگه برات آیفون میخرم ناراحت نباش اما من اون گوشیمو میخوام،دیشب به مامانم میگفتم


-الهی بمیرم حتما الان سردشه


مامانم یه عالمه بهم خندید،آخه نمیدونن من چقدر این گوشیمو دوست داشتم 3سال تموم باهام بود


توش...


بچه ها دعا کنید یه نفر پیداش کنه زنگ بزنه به 35م بگه پیداش کرده خدایا دسته یه آدم منصف بیافته...


دارم دیوونه میشم...یعنی کجاس الان؟گوشی عزیزم.


تازه میخواستم بعد از 5روز براش شارژبخرمgirl_cray.gifدعا کنید پیداشه،خداجووون

تمام راه...


بـــــه نفــسـ هـای خستـــه ام نـــگاه نکـــنـ


اگــــر تــــورا داشتــــه باشـــــم تـــمــام راه را پیـــــاده می آیــــم!



...ومن هر صبح بـــــه یـــاد می آورم کـــه تــــو را باید


   فـــراموش کنم!

پیام؟




آخــــــرین پیامی که تو لیست دریافت گوشیته چــــیه؟

برای من:ایرانسل " مجموعه طنز شوخی کردم..."
1دقیقه پیش

سردی...

روزهای سردی ست اینــ روزهـــا

امــــا سردتــر از ایــــن روزها،سرمای حقیقت ست


حقیقتی که میگوید...



قلم نوشت:


هوا این روزا خیلی سرده،خیلی زیاد،نمیتونیدتصور کنید دیروز با وجود سردی هوا من ومریم کلی پیاده رفتیم


تاحدی که دسام قرمز قرمز بود از سرما درد میکردم


به قول مامانم دستکش وخریدم کیفم سردش نشه(آخه همیشه یادم میره بپوشم)


جوونی یعنی شکستن قانون ها


دیروز بهم خوش گذشت...


هرکی مارو میدید انگار ناقص الخلقه دیده همچین از تو ماشینا نگاهمون میکردن به خودمون شک کردیم


گرچه با اون صورتای لبو منم بودم تعجب میکردم،میخواسیم بستنیم بخریم که مغازه ها نداشتن


متاسفانه


پوووووووف اینم زندگیه منه دیگه اگه مریم نبود...


کلا من شکستن قانون هارو دوست دارم معلم میگه سرکلاس چیزی نخورید دوس دارم بخورم


مامانم میگه آژانش بگیر پیاده میرم...شایدم به قول مامانم لجبازم...


_ هنوزم که هنوزِ نیمکت سفید کنار دیوارو که میبینم یاد اولین صفر توریاضی پارسال میافتم،چقدر اونروز


نا امید بودم،یادش بخیر گوشی برده بودم مدرسه


قراره چندروز دیگه یه اتفاقی بیافته یه اتفاق که از نظر من بده،یه اتفاق که هر دفه یادش میافتم اشک تو


چشام جمع میشه،اما مامانم میگه یه چیز عادیه برای همه هست...شاید...شاید


برام دعا کنید!


دارم آهنگ کنسل مجید خراط ها رو گوش میدم،اینم خودش خ...مجبورم اینجا حرفامو نصفه بزنم راحت نیستم.


من برم فعلا دوستای مهربونم.

خودکشی!

دیشب روباهی خودکشی کرد

حیله گری انسان ها کلافه اش کرده بود...