*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

♥ به نام خدای عزیزم ♥
*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

*ღ در سکوت مبهم خویش...ღ*

♥ به نام خدای عزیزم ♥

عید93

دلـــم یک خیابان می خواهد


که بشود با تو قدم زد


جایی که مردمانش زبان مارا بلد نیستند


من به زبان خودمانی،بگویم:


دوستت دارم


و عابران درگیر این کنجکاوی باشند


من چه میگویم که تو اینطور میخندی؟


قلــم نــوشتـ :


2روز دیگه عیده به احتمال زیاد دیگه نتونم بنویسم تا 14(اگه اراک بمونم)


موقع تحویل سالم خونه نیستم که بیام پیشتون،براتون سال خوبی رو آرزو میکنم


ایشالا همتون سالی خوبی رو در پیش داشته باشین و از هرچی غمه دور باشید،


موقع تحویــل سال برام دعا کنید،اگه توی این ســالــ باعث ناراحتــی کسی شــدم


معذرت میخوام،         عیدتون پیشاپیش مبارک


دلتون شاد ولبتون خندون،دوستتون دارم


خدا،حافظ ونگهدارتون باشه



تکیه بده اما....!
به شانه هایی که اگر

خوابت برد،سرت را زمین نگذارد...!



دستگاه مشترک مورد نظر
 
از دست دوستت دارم های دروغ تو خاموش است
 
لطفا دیگر تنهایش بگذار!





قلم نوشت:



_ این روزا خیلی میخونم،سهراب،شاملو،فروغ و...


همدم های خیلی خوبی ان،برای...



روی تخته کلاسمون امروز نوشته بودن:


بعضی ها دیگر زندگی نمی کنند،فقط ادامه می دهند...


یه نفر هم برام فرساده بود:


_ از یه سنی به بعد دیگه بزرگ نمیشیم


  پیر میشیم،خسته میشیم...



بغض کردم و گفتم :
" زن که باشی . . . " گاهی بی دلیل اشک می ریزی ،
و با تمام تلاشت ، ریز ریز خرد میشی . . .!!
آروم آروم اشکامو پاک کرد
و با صدای خسته گفت:
" مرد که باشی . . . " بیشتر و بیشتر تلاش میکنی ،
بی صدا خرد میشی ،
حق اشک ریختن هم نداری


                                ممنون فرنوش جون



هی دخترا!  وقتـــی دلـــتون گــرفتـــه
وقتـــی غمگینـــین

وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــرید ...

حـــواستـــون و خیلـــی جمـــع کـــنید  چـــون طعمــــه  خیلی خــوبـــی هستــــید ...



خودت باش، کسی‌ هم خوشش نیومد...

نیومد که نیومد! اینجا مجسمه سازی نیست!



قلـــم نوشتـــــ :

دیدی که سخت نیست تنها بدون من؟

دیدی که صبح می شود شبها بدون من

این نبض زندگی بی وقفه میزند

فرقی نمی کند با من یا بدون من

دیروز گرچه سخت،امروز هم گذشت

طوری نمی شود تنها بدون من

_ این عکس زیریه رو ببینید چقدر قشنگه؟اونوقت به من میگن تو رویام،خب خوشم میاد چیکار کنم؟

خدایا دلگیرم...

خطــا از مـن اسـت می دانمـ .

از مـن کـــه سـال هـاسـت گـفتـــه امـ
“ ایــاک نــعبد ”

امـا بـــه دیـگران هـمـ دلـسپــرده امـ

از مـن کـــه سـال هـاسـت گـفتـــه امــ
” ایــاکَ نستَعیـن "

امــا بــه دیگران همــ تـکیــه کــرده امـ

امـا رهایـمــ نـکـن


بیـش از هـمـیشــه دلـتـنگمــ

بـــه انـدازه ی تـمامــ روزهـای نـبودنـمــ ...


_______


قلم نوشت:


دیشب،از هجوم افکارم سرم داشت منفجر می شد


دلگیرم از خودم آدمای اطرافم،از کاراشون رفتاراشون،ادعای همیشگیمونه که خدا پرستیم


اما دریغ...


وقتی میبینم اطرافم پر از آدمایی که اشتباه میکنن،با وجود تاهل کارایی میکنن که اشک آدم درمیاد


دلم میخواد بمیرم


دختر مذهبی نیستم،اما گنجایش اینارو ندارم،سرم درد گرفت از بس حرصشو خوردم


جامعمون داره رو به فساد میره...


بچه که بودم فکر میکردم امام زمان ظهور کنه همه جا نابود میشه و مامان بابام واسباب بازیامو


ازم میگیرن بخاطر همین هر موقع مامانم سر سجاده میخواست دعا کنه فوری کنارش میشستمو وقتی میخواس


دعاکنه منم دعا میکردم حضرت مهدی نیاد تا خدا دعای مامانمو که ظهور امامو میخواست قبول نکنه،


اما حالا که دارم فکر میکنم خدا کنه زودتر بیاد


دیگه فساد داره همه جامعه رو پر میکنه برای اینکه امام زمان زودتر ظهور کنه یه صلوات بفرسید.


خداروشکر میکنم مادر وپدری پاک تر از فرشته هارو دارم،خدارو شکر


من برم فعلا دوستای مهربونم.


چنان دلگیرم از دنیا، که خود را هم نمی خواهم

به این زخم دل خونین دگر مرهم نمی خواهم

همه نامهربانانند در این دنیای پرتذویر

چنین شد حاصل عمرم...که جز مرگم نمی خواهم .




چه دردناک است!


گوشــ هایـــــم را میـــ گیرم، چشمهـایـــم را میــ بنـدم


ودهانم را نیــــز


ولی حریـــف افـکــارم نمیـ شوم...!


چه دردناک است فهمیدن...



چـه خوب اسـت


گـاه گاهی دروغ بـگـویی بـه دلـت (!)

و نـگـذاری که بـدانــد

بـی نـــــهایـت تـنـــهـا سـت . . .


قلم نوشت:


داره بارون میاد،خیلی قشنگه


امروز روز خیلی خسته کننده ای بود از مدرسه زنگ میزدن بچه ها برن مدرسه ماهم


مجبور شدیم بریم،من که سرکلاس ادبیات خوابیدم وقتی بلند شدم دیدم،به جز من 4-5


نفر دیگم خواب بودن بیشتر بچه ها هم نیومده بودن...


پووووف قراره خاله نرگس اینا بیان اما اصلا خوشحال نیستم!


امروز به قول مامان از دنده چپ بلند شدم!


کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید

 گلوت ابر داره و چشمات بارون ،

به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟”

؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …


من بـــــرم،خدافظ