زندگی گردش واژگان است:یکی به جرم تفاوت تنهاست ,یکی به جرم تنهایی متفاوت...

قــــطـآر


هیچ قــــطـآری از این اتــــآق نمی گــــذرد
من اینجــــآ نشـــسته امــ
و بــآ همین سیـــــ ـگآر
قــــطآر می آفـــــــرینمــ

نمی شنـــــوی …!؟
سـَرم دارد سوتـــــــــ ــ ـ می کشــــد

فاصله ی تان را با آدمها رعایت کنید ..

فاصله ی تان را با آدمها رعایت کنید ...


در این دنیا آدمها یه دفعه می زنند روی ترمز

و آن وقت تو مقصری .....

زنگ انشا


ميدوني رفيق . . .

ميدوني رفيق . . .

وقتي نخواستنت…

آروم بکش کنار …

غم انگيز است اگر تو را نخواهد

مسخره است اگر نفهمي

احمقانه است اگر اصرار کني . . . 

مرد

آدم مرد باشه و از تو آشغالها نون دربیاره

تا اینکه آشغال باشه و از نامردی نون دربیاره…

مجازی

اسمهای مجازی…

تصویر های مجازی…
مشخصات مجازی…
و در بین این همه چیزهای مجازی…
تنها یک چیز حقیقت دارد
تنهایی من و تو.

بــکش بــیرون خــاطــراتــت رو از تــوی آهــنگهای مــحبوبــم

مــیخواهم با اعــصاب راحــت گوشــشان کــنم . . .


خوش به حالت حوا

خوش به حالت حوا ، خودت بودی و آدمت ! وگرنه آدم تو هم به هوای دیگری می رفت !!

تلــخ !

تـو هم تلخ بودی
تلــخ !
درست مثل قطره های فلج اطفالی
كه در كودكی به خوردم می دانند !
غافل از اینكه این بار

تلخی تــو دلم را فلــج كرد ...!

زمــیــن

روی زمــیــنــی زنـدگـی مـی کــنــیــم که خــودش رو " جــــو " گرفته !

دیگه تــکـلـیـفــ آدمـــاش مــعــلـومه ....!

مترسک

زحمت دارد . . . آدم بودن را میگویم !
این را میشود از مترسک ها آموخت

آن ها تمام عمر می ایستند تا آدم حسابشان کنند .

شــک نکــــن ...!

شــک نکــــن ...!
" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که ,
" گذشتــــه ام " جلویــــش زانــو بزنــــد ...!
قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!
برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود ,
آنـــقـــدر خوشبخت می کنــــم کـــــه ,

به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی به خودت "لعنـــت " بفـــرستـی

اعتراف میکنم...

اعتراف میکنم : من یه زمانی جزء اقلیت های هندی
بودم…
آخه یه گاوی رو به عنوان عشق

می پرستیدم..

قدیما همه چیزهایمان بوی ماندن می داد...

قدیما همه چیزهایمان بوی ماندن می داد...
ان روزها حتی بیسکویت ها هم مادر بودند!!!!
ولی حالا شده اند:های بای

......

عـزیـــــــــــزم واسـه کســی دوروئـی کن
کـه حـوصـــــــــــله هــمـون یه روتَــــــــــــــــم

داشــتــــــــه بـاشـــــــــــــه ...

قطعه ی هنرمندان

بعضیا رو باید تو قطعه ی هنرمندان دفن کنند.

از بس خوب نقش بازی میکن.

شب بخیر

نوشت سلام نفسم,در حالیکه تازه بمن شب بخیر گفته بود ...  

زخمی

وقتی با مشت هاش قلبم رو می شکست همه ی فکرم به این بود که مبادا دستاش زخمی بشه …